سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری، نماد ایستادگی معلمی است که قلمش را به خون تقدیم کرد تا پیام نورانی دانش و اخلاق را جاودانه سازد. معلمان و اساتید دانشگاه در ایران، به‌ویژه در دانشگاه آزاد اسلامی، با تناقضی عمیق روبه‌رو هستند: از یکسو، در گفتمان رسمی به‌عنوان سرداران جبهه فرهنگ ستایش می‌شوند و از سوی […]

سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری، نماد ایستادگی معلمی است که قلمش را به خون تقدیم کرد تا پیام نورانی دانش و اخلاق را جاودانه سازد.

به گزارش پایگاه خبری اخبار بناب به نقل از نسام؛ مجتبی فتحی زاده (فعال رسانه) – سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری، نماد ایستادگی معلمی است که قلمش را به خون تقدیم کرد تا پیام نورانی دانش و اخلاق را جاودانه سازد. اما امروز، در روز معلم، پرسشی تلخ ذهن جامعه را می‌آزارد: آیا جایگاه واقعی معلمان و اساتید دانشگاه، به‌ویژه در ایران، با آرمان‌های شهید مطهری و شأن والای تعلیم و تربیت همخوانی دارد؟

معلمان

معلمان و اساتید دانشگاه در ایران، به‌ویژه در دانشگاه آزاد اسلامی، با تناقضی عمیق روبه‌رو هستند: از یکسو، در گفتمان رسمی به‌عنوان سرداران جبهه فرهنگ ستایش می‌شوند و از سوی دیگر، در عمل با معیشتی ناپایدار و حقوق‌هایی ناچیز دست‌وپنجه نرم می‌کنند. حقوق ماهانه یک استاد دانشگاه در ایران، حتی با سابقه کاری بالا، به‌زحمت به ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومان می‌رسد (معادل حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ دلار)، این در حالی است که همسایگانی مانند ترکیه، با تورم و چالش‌های اقتصادی مشابه، حداقل حقوق استادان دانشگاه را معادل ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ دلار تضمین می‌کنند. در کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند امارات یا قطر، این رقم به ۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ دلار در ماه افزایش می‌یابد.

اساتید دانشگاه آزاد اسلامی، به‌عنوان بخشی از بزرگترین دانشگاه غیردولتی خاورمیانه، در حاشیه‌ی بیشتری قرار دارند. بسیاری از آنان با قراردادهای موقت و بدون بیمه‌های مکمل، مجبورند برای تأمین حداقل‌های زندگی، به شغل‌های دوم و سوم روی آورند. این در حالی است که شهریه‌های سرسام‌آور دانشجویان، سود کلانی را به بدنه این مؤسسه تزریق می‌کند. این نابرابری نه‌تنها کرامت انسانی اساتید را خدشه‌دار می‌کند، بلکه کیفیت آموزش را نیز تحت‌الشعاع قرار داده و مهاجرت نخبگان آموزشی به کشورهای همجوار را تشدید می‌کند.

در دل این تنگنای اقتصادی، کمتر کسی به پشت‌صحنه‌ خاموش و بی‌ادعای اساتید دانشگاه توجه دارد؛ همانانی که بی‌وقفه در حال به‌روزرسانی دانسته‌های خود، ترجمه متون تخصصی، نگارش مقالات علمی، شرکت در همایش‌های بین‌المللی (اغلب با هزینه شخصی) و تولید دانش بومی هستند. اساتید دانشگاه آزاد اسلامی، باوجود عدم امنیت شغلی، نبود حمایت‌های مالی از طرح‌های پژوهشی و نبود مسیر ارتقای شغلی روشن، همچنان بار آموزش و پژوهش را بر دوش می‌کشند. آنان برای به‌روز نگه‌داشتن کلاس‌های خود، ساعت‌ها مطالعه می‌کنند، منابع به‌روز دنیا را دنبال می‌کنند و در فضای رقابتی تولید علم، گاه بی‌صدا می‌سوزند و می‌سازند.

شایسته نیست که بزرگترین دانشگاه غیرانتفاعی جهان، که با شعار توسعه علمی تأسیس شده، به سکویی برای بی‌عدالتی ساختاری بدل شود؛ جایی که استاد، با درجه دکتری و سال‌ها تجربه، دغدغه نان و مسکن دارد و نه نوآوری و خلاقیت. این بی‌عدالتی، نه‌تنها ستم به استاد، بلکه خیانتی است به نسلی که چشم به لبان این حاملان نور دوخته‌اند.

معلمان مدارس نیز وضعیتی بهتر ندارند. حقوق یک معلم با ۲۰ سال سابقه، گاه از ۱۲ میلیون تومان (حدود ۱۳۰ دلار) فراتر نمی‌رود، حال آنکه در ترکیه، همین جایگاه با درآمدی معادل ۵۰۰ تا ۷۰۰ دلار همراه است. در کشوری مانند عمان، حقوق معلمان به ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار می‌رسد. این شکاف عمیق، نه‌تنها انگیزه‌های حرفه‌ای را نابود می‌کند، بلکه پیامدهای اجتماعیِ بلندمدتی مانند کاهش جذابیت شغل معلمی برای نسل جوان را به همراه دارد.

شهید مطهری در جایگاه یک معلم انقلابی، همواره بر نقش محوری آموزش در پیشرفت جامعه تأکید داشت. اما آیا نظام کنونی، با تنزل معیشت اساتید و معلمان، به آرمان او خیانت نمی‌کند؟ وقتی استادی مجبور است برای پرداخت قبض‌هایش، از فروش کتاب‌های شخصی‌اش دستمایه تهیه کند، چگونه می‌توان از او انتظار داشت که با آرامش خاطر، پرورش‌دهنده نسلی آگاه باشد؟

نتیجه‌گیری:
اگر معلمی شغل انبیاست، چرا معیشت معلمان، اسیر دستمایه‌های ناچیز است؟ سکوت درباره این نابرابری، خیانت به خون شهید مطهری و هزاران معلمی است که قلم‌شان را در راه آگاهی‌بخشی تقدیم کرده‌اند. وقت آن است که حقوق معلمان و اساتید دانشگاه، نه به‌عنوان هزینه، بلکه به‌مثابه «سرمایه‌گذاری» برای آینده ایران بازتعریف شود. تا روزی که معلم مجبور باشد میان نان شب و آموزش دانشجویان و دانش‌آموزان، یکی را انتخاب کند، نمی‌توان ادعا کرد که معلمی، هنر انسان‌سازی است.

در رثای اساتید و معلمان ایران زمین، از نور دانایی تا طلوع امید: معلمان، معماران فردای طلایی ایران